وبلاگ شخصی مریم سادات صدر

ساخت وبلاگ
واقعیت این است: آفتاب گردان در ابتداء دانه ی سیاه خشکیست برحسب اتفاق یا اختیار در دل خاک ، باید آفتاب بتابد و آب نرمش کند و آفتاب بتابد و آب نرمش و آفتاب و آب و آفتاب و آب و....تا بروید و رشد کند و قد بکشدو قد بکشد و قد بکشد و شکوفا شود و آنگاه آفتابگردانِ آفتابِ عشق شود.  آفتاب اگر آفت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 315 تاريخ : پنجشنبه 21 تير 1397 ساعت: 20:02

باز پناهنده ام به نوشتار در نیمه های شب . چه خوب شد در این دنیای بیسوادی لا اقل سواد نوشتن دارم تا دراین صفحه که خواننده ای هم ندارد برای ارواح بنویسم بلکه سبک شوم . روزی روزگاری سرشار بودم اما اکنون تهی . سرشار از علاقمندیهای مختلف که همه اش ناکام و ناکارامد . همه را دور میریزم در این شب تار که نه آفتابی هست و نه آفتابگردانی.  + نوشته شده د وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 327 تاريخ : پنجشنبه 21 تير 1397 ساعت: 20:02

به باد گفتم از جانبم برتو بوزد شاید دلتنگم شوی و باز آیی ،  از جانب تو وزید و خرابم کرد بسکه بی مرام بود.
+ نوشته شده در شنبه نهم تیر ۱۳۹۷ ساعت 17:14 توسط مریم سادات صدر  | 

وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 289 تاريخ : پنجشنبه 21 تير 1397 ساعت: 20:02

غمگین بود .تعارض چشم و لبش فاحش بود.لبش خندان و چشمش نالان.گفتم سرریز شو، بگو، سبک شو.بی درنگ ریخت، اشکش ، قطره های ناب و زلال از چشمان سیاه فرو می افتاد ، تند تند و بی وقفه.سکوت کردم .دقایقی براین منوال گذشت .بعد از مدتی با صدای لرزان گفت کاش باخودش حرف میزدم.گفتم اکنون من ، او هستم.بگو هرچه میخواهی.تصور کن خودِ خودش هستم.بگو .گفت : سلامگفتم سلام عزیزم.گفت : او که انقدر راحت عزیزم بذل نمیکند، مثل خودش باشگفتم : چشم، سلاام.گفت:دلم برایت تنگ شده، بی مهرِ عزیزم.دلم برایت پَر میکشد، بیمهرِ قشنگم.دلم هوایت را دارد، بیمهرِ مهربانم.چقدر انتظار بکشم؟ اینهمه ترس برای چیست؟ من تو را هر نفس تمنا دارم.تو هم که همین ادعا را داری پس چرا اینهمه دور باشیم؟من بی تو رو به زوالم ،نمیبینی؟ رو به انقضایم ،نمیبی وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 289 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 15:18

دیشب که با تو چشم بستم در خیالم،  با توچشم گشودم در خوابم .شنیدم دوستم گفت : جای تو بودم لحظه ای درنگ نمیکردم ، بله را میگفتم.بعد شنیدم دخترکی گفت: چه عروس زیبایی شدی !با لباسی که عروس نبود،چشمانی که اشکِ عشق درَش شعله میکشید و بغضی که مخفی بود روبروی تو نشسته بودم ، در اتاقی که نه اتاقِ اکنونِ تو بود ونه من،گفتی : باور کن که تمام شد دوری بغض نکن، اما بغض داشتم، چرایَش را هم نمیدانستم واکنون که رویایم را مینویسم هم بغض و اشک همچنان همراهمند، دیدم کنار هم نشستیم و عاقدی که نمیدیدم خطبه ای خواند، سکوت بود وبعد کِل کشیدن حضاری که نمیدیدم و باز به همان اتاقی که نه اتاقِ اکنون توبود ونه من رفتیم، یکی که نمیشناختمش گفت: مراقب پسرم باش، با لباسی که عروس نبود و چشمانی که اشک عشق درش شعله میکشید و بغ وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 286 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 15:18

  نشسته ام گوشه اتاقمرور میکنمهرلحظههر کلامهر حرف از حروفی که از لبانش خارج شد رامرور میکنم کوتاه سخنانی که به ندرت وسختی ازاوجاری شدمرور میکنم لحظاتی که دل در دلم نبود تا بر سر در گوشی اندرویدم بنویسد ، عشق ایز تایپینگ.مرور میکنم کلیپی از شعر که برایم فرستاده بوداگر به باده مُشکین دلم کشد شایدکه بوی خیر ز زهد و ریا نمی آیدجهانیان همه گر منع من کنند از عشقمن آن کنم که خداوندگار فرمایدچندین بار شنی وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : میگفت, نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 268 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 1:49

هرچقدر هم که عاشق باشم بیش از این از عزت نفسم مایه نخواهم گذاشت.تو به مثابه جلادی شدی که لحظه هایم را سرمیبُری.پیر شدم در فراقت.حتی تلاشی برای کوتاه کردن این فاصله از تو ندیدم.اگر ذره ای دوستم داشتی منی را که مملو از عشق بودم به منِ مملو از خشم بدل نمیکردی.تو شکنجه گر خوبی هستی شغل جدیدت مبارک.شکنجه روحی به مراتب دردناکتر است.شکنجه کن این روح خسته را. ولی بدان دیگر التماست نمیکنم.بدان که در زمره فراموش شدگان قرار خواهی گرفت.جایگاهت را از دست دادی.میبینم روزی را که تقلا کنی و دست وپا بزنی برای برگشت به جایگاه قدیمت ولی افسوس که برگشتی نخواهدبود.لا اقل تاکنون چنین بوده.هرکه را از قلبم راندم دیگر وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : گفت, نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 294 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 16:24

ممنونمبسیار ممنونمکمک بزرگی به من کردیبا بی توجهی ها و بی مهریهایت کمکی کردی که هزاران کتاب در باب اخلاق ناپسند مردان نمیتوانست به من بکندچنان کمکی کردی که هیچ مشاوری نمیتوانستهیچ درس معارف و دانش خانواده و آئین زندگی ای نمیتوانست مرا از منجلاب دروغین عشق بیرون بیاورد.ولی تو به تنهایی این کا را کردی.من را از منجلاب بیرون، کشیدن که نه، بیرون انداختی.چنان محکم که صدای خُرد شدن استخوانهایم را شنیدم.چنان انداختی که مطمئنم تا مدتها بلند نخواهم شد .چه برسد به عاشقی.من مادام العمر عاشق نخواهم شد.نفرین به تو و عشق و خالق چنین عشقهای دروغین، مرگ بر هرآنکس که عاشقی را سراب ملت کند و به بازیچگی ملت هر هر وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : میگفت, نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 294 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 16:24

نیمه شب استبرنامه ی زندگی دگرگون شده روزها خوابیم و شب بیدارروزهای بلند و داغشکمهای نالان و لبهای عطشان و افکار پریشانشاید سالهای پیش معنوی تر بودم که تحملم بیشتر بودشاید جوانتر بودمشاید عاشقتر بودمو هزار شاید دیگراکنون مینویسم، حس و حال مضطرب و پریشانم راحس و حال نه چندان روبراهخستهبلاتکلیفو مشابه وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 291 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 10:10

  خودم آمد به سراغم در خوابگفت از وقتی مُردم چطوری؟چه میکنی؟مانده بودم چه بگویماشکم آمدگفتم تو بگو چطوری؟تو و خاطراتش باهم در یک مزار دفنیدباهم چه میکنید؟گفت عشق و حالمرگ با خاطراتش هم شیرین استدر عالم مرگیدن که شب و روز و لحظه و ساعت نداریم، من و خاطراتش دائم باهمیمگفتم ولی من سرگردانمبی توبی اوبی وبلاگ شخصی مریم سادات صدر...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی مریم سادات صدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maryamsadr8 بازدید : 270 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 10:10